هندسه اشاره به اشکال دارد ، نه اعداد ، اشکالی مانند مربع ، مستطیل ، هشت ضلعی و ... در این قسمت نیز ما با همین اشکال سر و کار داریم ، نه اعداد. هندسه را می توان به دو صورت بررسی کرد
معماری از دو وجه کالبد + فضا تشکیل شده و این دو مؤلفه دارای دو ویژگی کمی و کیفی هستند:
1- ویژگیهای کمی : شامل هندسه و تناسبات ، اصل بکار گیری هندسه علمی
2- ویژگیهای کیفی : شامل اصول و قوائد
هندسه اشاره به اشکال دارد ، نه اعداد ، اشکالی مانند مربع ، مستطیل ، هشت ضلعی و ... در این قسمت نیز ما با همین اشکال سر و کار داریم ، نه اعداد. هندسه را می توان به دو صورت بررسی کرد :
1- هندسه علمی : ریشة هندسه ، علمی و تجربی می باشد ، مانند تمام دروس علمی و تجربی که با آنها سر و کار داریم و نیز به علم و روش بدست آوردن آن اشاره دارد ، مانند ریاضیات ، هندسه ، فیزیک و ... .
2- هندسه شهودی : هندسه ای که تجربی نیست و مبنای آن شهود است .
پس از شناخت دو نوع هندسه حال به بررسی ابزارهای درک انسان از محیط می پردازیم و پس از ارائه تعاریف این بخش به مفهوم هندسه در معماری خواهیم رسید
ما برای شناخت همه چیز در دنیا سه ابزار درک در اختیار داریم :
1- ابزار حس و تجربه : حس ( شامل حواس پنجگانه) + تجربه . نتیجة این درک به یک قانون علمی می رسد که ما از آن بنام علم ( Science) یاد می کنیم.
2- ابزار عقل : عقل + قیاس علمی . نتیجة درک این ابزار ما را به علم فلسفه می رساند.
3- ابزار شهود : در این ابزار چیزی با حواس پنجگانه حس نمی شود و چیزی هم یافت نمی شود که بتوان آن را با عقل درک کرد ، بلکه بصورت مشهود قابل درک است ، مانند : گرسنگی و تشنگی که برای درک آنها نیازی به علم و حواس پنجگانه خود نداریم . بیشتر آگاهیهای ما به خودمان شهودی است و بطور کلی احساساتی که خارج از حیطة درک حواس پنجگانه باشد بصورت شهودی تعریف می شود.
حال با توجه به مقولة هندسة شهودی و درک شهودی و رابطة میان این دو می توان هندسه را در معماری چنین تشریح کرد: در معماری فرهنگهای مختلف گونه ای شکل بکار می رفت که مبنای علمی نداشت و انسان از طریق شهود آنها را بدست آورده بود ( به آنها رسیده بود ). این شهود به یک شهود جمعی وابسته است ، که در مقابل شهود فردی قرار می گیرد. در جوامع و فرهنگهای مختلف بخاطر وجود اشتراکاتی در زندگی و هنجارهای جوامع و نیز تجربه های علمی مشترکی که از افراد بدست می آوردند ، به شهودهای مشترکی میرسیدند ، با این اشتراکات شهودی به تدریج شهود فردی تبدیل به یک شهود جمعی می شد. یعنی درک افراد یک جامعه از یک سری فرمهای هندسی با یک تعریف مشخص و یکسان ارائه می شد.
دانشمندان سدة 20 نیز با توجه به نشانه ها ، سمبل ها و ... اصل شهود جمعی را بدست آوردند و با بررسی قبایل بدوی ( که هم اکنون نیز به زندگی بدوی خود مشغول هستند ) و تحلیل سمبلها ، رقصها ، مجسمه سازیها و ... که به شهود جمعی آنان برمی گردد ، شهودات و درک آنان را از فرمها و اشکال هندسی بدست آورند که در این زمینه می توان به کارل گوستاو یونگ دانشمند اتریشی اشاره کرد.
برای درک بهتر می توان شکل مربع را تحلیل کرد :
شکل مربع را در نظر می گیریم ، شکل مربع را همه از طریق هندسه علمی بصورت یک چهار ضعلی که چهار گوشه آن عمود بر هم می باشد درک کرده اند. ولی در درک شهودی از مربع ، احساساتی مانند تعادل ، تقادن ، فردیت ، قدرت ، سنگینی ، امنیت و ... میرسیم ، در صورتی که ما از مربع تجربه ای نداریم و در درک این مشخصه ها از حس هاس پنجگانه و از قیاس عقلی هم استفاده نکردیم ، پس می توان چنین گفت که این دانش شهودی است که ما نسبت به مربع داریم ، این درک شهودی از مربع بین اکثر ما انسانها یکسان است.
تمام اشکال استفاده شده در معماری در پس ذهنیتی ایجاد شده از آن اشکال که توسط انسانها مشهود یافته بود ایجاد شده اند که حس خاصی را برای آنان ایجاد می کرد. فضا در معماری ایران و جهان هندسه مشخصی دارد ( مربع ، مستطیل ، پنج ضلعی منتظم و ... ) سازه معماری پیش از اسلام نیز اقتضا می کرد که با تناسبات رعایت شده به یک سازة هندسی برسیم ، برای مثال برای ایجاد گنبد نیاز به آن داشتیم که زمینة ایجاد شده مربع باشد.
داراب دیبا از هندسه بعنوان مورد بسیار مهمی در درک معماری نام برده و می نویسد: " بدون شک زبان بیان معماری های جهان بر هندسه استوار است و از طریق روابط آن می توان کلیت کالبدی را آشکار کرد. " دیبا از کاخ هشت بهشت اصفهان به عنوان نمونه ای از یک ساختمان هندسی نام برده و ویژگیهای آن را چنین بر می شمرد : " هندسة ساختمان هشت بهشت درسه سطح متفاوت رشد میکند:
- حرکت افقی از آب نما ، پله ، ایوان ، اتاق های میانه و فضای مرکزی .
- حرکت عمودی که پیوند کف را با تحولات سه بعدی و دگرگونی های ارتفاعی که اوج آن در مرکز قرار می گیرد با آسمانه تأمین می کند
- هندسه ای که حاصل برخورد سطوح افقی و عمودی است که حاوی گشایش های نوری دراتصال احجام و از ورای کالبد می باشد. "
وی در ادامه تشریح کاخ هشت بهشت می نویسد : " ... [در ساختمان هشت بهشت] برشهایی از کالبد توپُر در همجواری با شکاف های گشوده شده به سوی نور و طبیعت نتیجة ترکیبی است که در آن کثرت و تنوع عناصر درآمیزش با سایه و روشن های نوری ، احساس کامل یک هندسة منسجم را متظاهر می کند. " داراب دیبا در نمونه ای دیگر از ساختمان چهل ستون نام می برد و از آن بعنوان نمونه ای از پیوند هندسی عناصر در سطوح افقی و عمودی و ترکیب فضاهای پر وخالی یاد می کند