موزه ای که کف قسمتی آن پر است از صورتک های چدنی که بازدید کنندگان باید از رویشان عبور کنند و با پا گذاشتن روی آنها صدایی شبیه جیغ انسان شنیده می شود.
دانیل لیبسکیند معمار یهودی این موزه -که به موزه ی تاریخ یهود معروف است- در قسمتی از این بنا حجمی عجیب وغریب مرتفع و ذو زنقه ای شکل با دیوارهای مستحکم بتنی و یک منبع نوری باریک راسازماندهی کرده تا یک فضای خالی ، که نماد آدم سوزی است را به نمایش بگذارد.
.
زاویه های تند و فرم های تکه تکه شده. مهم تر از همه اینها ، روابط فلسفی مستحکم از ویژگی های بارز موجود در طرح های اوست . لیبسکیند عمیقا ضد کلاسیک است . در نزد وی قواعد کلاسیک تناسب ، هماهنگی ، نظم ، تقارن و توازن که به شکلی موقر در کاخ قرن هیجدهمی مجاور اثر وی در برلین به چشم می خورد در واقع حکم نظام هایی بسته و منسوخ را دارند .
خطوط روی بنا هم نشأت گرفته از نقشه شهر برلین و نشان دهنده محله های یهودی نشین و خیابان هایی است که در آنها اتفاق یا حادثه ای مهم و تاریخی مرتبط با یهودیان روی داده است.
مسیر سرگردانی از فضاهایی تشکیل شده که پنجره هایی به روبرو دارند. این مسیر ها و پنجره ها به چیز خاصی نمی رسند و هدف آنها القای مفهوم سرگردانی به بازدیدکنندگان است.
مسیر ویرانی به برج هولوکاست منتهی می شود که از دیگر اجزای ساختمان جداست. در گوشه ای دربی فلزی شبیه به درب گاوصنوق های بزرگ و سرد و مستحکم بانک ها به چشم می خورد که به دالانی تنگ و بسیار مرتفع باز می شود تنها یک روزنه ی باریک روشنایی این بخش را تامین می کند و در کف ان احجام کوچک فلزی شکل وسکه مانندی به کار رفته که هنگام راه رفتن بر روی انها صداهای گوش خراشی متصاعد می شود و صدای رنج شکنجه شدگان را تدائی می کند.این درب فلزی غول اسا هر 10 دقیقه یک بار باز و بسته می شود .
