مرسی صدیقه جون ..................... 

عالیه ...

بچه ها دلم برای همتون تنگ شده ...

هفته قبل اجازه ندادند پنج شنبه و جمعه رو خونه باشم ... واسه همین نتونستم به پاتوقمون سر بزنم ... امروز رو با کلی التماس و درخواست تونستم بگیرم ...

امیدوارم پنج شنبه و جمعه هم بتونم مرخصی بگیرم و بیشتر توی جمعمون باشم ...

خوشحالم که بچه های پاتوقمون اینقدر فعال و شاد و پر انرژی هستند ...

یلدا جان چقد دلت پر بود..

چشم معاون گرامی

نقل قول از yalda1103

منم دلم واسه پاتوق تنگ شده بود....

ی چیزی بگم اقا مجید؟

نمیشه اواتارت رو عوض کنی ؟

زیادی ابهتش منو میگیره!!!!!!!!!!

نگاه کن من چقد کوچولووووووووام....اواتارمم مث خودم

راستش من دو هفته نمیام بعد دلتنگی نمیذاره ....

بعد میام این اواتار شمارو میبینم میترسم

میرم

بعد دوهفته بعد دلم تنگ میشه

بعد میام بعد میبینم بعد دوباره

عوض کن دیگه.....

همچین دستشو انداخته زیر چونش.......

این ژسته ی جوریه...

البته اگ نمیخای هم عیب نداره ها..

من دوهفته ای ترسم میریزه..

کنار میام باهاش.

مرسی صدیقه جان بابت این فروم... اینقد فکر کردم که این حرفو کجا بزنم...امروز پیداش کردم!

اول امیدوارم داداش مجیدتوهفته های بعدهم بتونه باموفقیت مرخصی بگیره...

بعدم عکس قبلی خیلی قشنگتربود.یعنی کلاعکسای قبلی که گذاشته بودی براآواتارت

اینی که الان گذاشتی خیلی قشنگ نیست

ّپس فرداکلاس ارتقاس برام دعاکنین...بایدبیست تا150 متردوراستادیوم بدویم...به جزتست کتبی واستقامت

حالمم زیادخوب نیست میترسم خراب کنم...

ووووواااااااایییییییییییی

مدیریت......

نه ب اون آواتار قبلیتون نه به این .....

360درجه باهم فرق دارن.......همون قبلی بهتر بود ....مدیریت باید جذبه داشته باشه....

اقا مجید.منم با نظر الهام ونازی موافقم.اواتار قبلیو خیلی دوست داشتم،هنری بود!

البته جسارت نشه یه وقت،فقط خواستم نظرمو بگم

منم موافقم.....آواتار قبلی هم آدمو یاد یه مدیر بد اخلاق مینداخت..

خوشحالم که این تفاوت سلیقه ها رو میبینم و خوشحالم که اینقدر راحت و صریح حرف دلتون رو میزنین ...

عکس خاصی نداشتم، فقط خواستم، به حرف دوستمون که خوشش نمیومد گوش داده باشم ...

ایشالا سر فرصت عکس رو عوض میکنم ... سعی میکنم یه چیزی رو بذارم که سلیقه و نظر خودم رو توش بیان کرده باشم ... حتی اگه خیلی گنگ باشه ...

به به ...چه عجب افخار دادین مدیریت....

شما کجا اینجا کجا؟؟؟؟از این طرفا؟؟؟

بله دیگه ... طعنه زدن و تیکه انداختن نداشتیما ...

من که از کوچیکترین فرصتی که گیر میارم استفاده میکنم و میام تو پاتوقمون ...

ایشالا بزودی آموزشیم تموم میشه و دیگه هر روز بعد از ظهر خونه ام ...

بیشتر خواهم اومد به زودی ... تا یکی دو هفته دیگه ...

من یه چیزمیگم توروخداناراحت نشین باخودمم هستم

حرف این دوروزه کاری به قبل ندارم...من اومدم دیدم توهرفروم چندتا پست اضاف شده...خیلی خوبه ها ولی قبول دارین فقط مطلب گذاشتن ملاک نیست...توبعضی ازقسمتا که میرم چندتامطلب پشت سرهم تویه روز ازیه نفره من اونا رونمیخونم فقط یکیش وبراش تشکر میزنم نه که دوست نداشته باشم اتفاقا دوست دارم بخونم ولی واقعا وقتشم نیست.ولی یه پستایی که همه توش هرکس پشت سرهم یه چیزگذاشته همه رومیخونم.الان من خیلی ازمطلبارونخوندم ازکجا بدونم تکراری نیست؟؟؟؟من خودم هیچ وقت ده تامطلبوپشت سرهم نمیزارم چون فکرمیکنم تاثیرشوازدست میده

خیلی وقت بودمیخواستم بگم امیدوارم کسی ناراحت نشه فقط یه نظرممکنه براتویی که میخونی عکس نظرمن جالب ترباشه

شادباشیدوپرانرژی

ای ول ...

این حرف نازی خانم، خیلی وقته که حرف منم هست ...

ولی دوست داشتم مدیر بازی در نیارم و همچین دستورایی ندم ...

به هر حال من فقط مطالبی رو میخونم که بدونم بچه های همین پاتوق با دستای خودشون تایپ کردن ...

یا اگه هم کپی کردن کلی حس پشتشه ...

نقل قول از maybody

بله دیگه ... طعنه زدن و تیکه انداختن نداشتیما ...

من که از کوچیکترین فرصتی که گیر میارم استفاده میکنم و میام تو پاتوقمون ...

ایشالا بزودی آموزشیم تموم میشه و دیگه هر روز بعد از ظهر خونه ام ...

بیشتر خواهم اومد به زودی ... تا یکی دو هفته دیگه ...

مرسی.کلی خوشحال میشم وقتی میبینم حرفام براتون جالبه ومیخونین.

بخدااینجایه جاس که ازهم چیزیادبگیریم،حرف دلمونوبزنیم ووو

مثلاهمین بخش هرچه میخواهددل تنگت بگواصلاازاسمش معلومه براچیه ازپست اولی که صدیقه جون گذاشته معلومه.ماهم فروم براشعرداریم هم براجملات زیبا.حس میکنم بعضی وقتادلتنگی هامون تواین پستای اضافی این بخش گم میشه....میگردم ...امانمیتونم پیداکنم

یه پیشنهاده که سعی کنیم اول چیزتکراری نزاریم دوم نمیدونم چجوری بگم حسمونومنتقل کنیم،...یه چیزی به دوستمون یادبدیم،خیلی چیزتاتوسایتای مختلف میبینم،یه وقتی شادم اصلانمیتونم شعرغمگین بگم یابلعکس امیدوارم منظرمورسونده یاشم

من خیلی دیوونه ام فرداامتحان دارم...اینجام...

یادتون نره هابرام دعاکنیدتستوپاس کنم.پام چندروزدرده میترسم روتستم تاثیربزاره

برم بخونم...

نقل قول از nazi

مرسی.کلی خوشحال میشم وقتی میبینم حرفام براتون جالبه ومیخونین.

بخدااینجایه جاس که ازهم چیزیادبگیریم،حرف دلمونوبزنیم ووو

مثلاهمین بخش هرچه میخواهددل تنگت بگواصلاازاسمش معلومه براچیه ازپست اولی که صدیقه جون گذاشته معلومه.ماهم فروم براشعرداریم هم براجملات زیبا.حس میکنم بعضی وقتادلتنگی هامون تواین پستای اضافی این بخش گم میشه....میگردم ...امانمیتونم پیداکنم

یه پیشنهاده که سعی کنیم اول چیزتکراری نزاریم دوم نمیدونم چجوری بگم حسمونومنتقل کنیم،...یه چیزی به دوستمون یادبدیم،خیلی چیزتاتوسایتای مختلف میبینم،یه وقتی شادم اصلانمیتونم شعرغمگین بگم یابلعکس امیدوارم منظرمورسونده یاشم

اگه میبینین یکی مثل من پیامای پشت سر هم میزاره خوبه فکر کنین که حتما دلیلی داره....

حتما تنهاست و کسی نیست که بتونه باهاش دردودل کنه ...بتونه از مشکلاتش واسش بگه.......حتما کسی نیست که بتونه شادیشو باهاش تقسیم کنه...

پس مجبوره که با پیام دادن خودشو تخلیه کنه...