این نوشتار پارسی می باشد و واژه تازی در آن بسیار کم به چشم می خورد
گندم بریان تپه اى به پهنای ۴۸۰ کیلومتر مربع است که از گدازه هاى سیاهرنگ آتشفشانى پوشیده شده است. این تپه به نام گرمترین سرزمین کره زمین از سوى پروفسور پرویز کردوانى شناسانده شده است که دماى آن در سایه در تابستان به ۶۷ درجه سلیسوس مى رسد و به راستی سرزمین گرمایى کره زمین بشمار مى رود.
«گندم بریان» یا «ریگ سوخته» در ۸۰ کیلومترى شمال شهر شهداد در کویر لوت استوار است و از این رو که راهو راه شناسانده شده ای ندارد دستیابى به آن به سختى و تنها با همراهى شمار کمی که آشنا به راه ها هستند شدنی است. این تپه هم از رویکرد زمین شناسى و هم کشش گردشگرى نیاز به بازشناسى بیشتر دارد و باید زمینه دستیابى آسانتر دوستداران به آن نیز فراهم شود. دماى هوا از آبان تا فروردین در این سرزمین کره زمین دلپذیر است و تنها در همین زمان است که مى توان به گردش در گندم بریان فکر کرد.

کویرشهداد
کویر
شهداد بخشى از کویر لوت به شمار مى رود. سرزمینى با پدیده ها و شگفتى هاى
ناشناخته که مى تواند پنجره اى نو به گردشگری ایران بگشاید. کویر، تنها یک
آب و هوا و سرزمین نیست، خوب که بنگریم تن پوش فرهنگ و دیرنه شناسی را هم
بر تن لوت و لختش مى بینیم. در کنار سرزمینهای باستانى و مزه شیرین پرتقال و
خرماى بزمانى شهداد براى همه دوست داشتنی است.در کنار کشش هاى یاد شده،
رود دایمى شور با بــــــلورهاى زیباى نمک، تپه گندم بریان، گدار باروت،
نمک هاى تخم مرغى شکل، سرزمین بدون زندگی و باکترى درون کویر، بوته هاى
گز(نبکا ) در کنار آن، زیبایى کویر را صد چندان کرده اند. جایى که همچون
کره هاى ناشناخته نیاز به شناسایى بیشتر دارد.
شب کویر هم که خیال انگیز و ستودنی است چنـــــانکه در هیچ جاى دیگرى نمى توان شب هاى سرمه اى و پرستاره را این چنین دید. شربت «کاشکیلو» از شکوفه هاى نخل هاى این سرزمین بدست مى آید
درختان گز با جمع شدن شن هاى روان در دورشان مانند گلدان هاى بیابانى در
کنار راه خودنمایى مى کنند. به این تپه ها و گزها، نبکا گفته مى شود که
بلندای برخی از آنها تا ۱۵ متر هم مى رسد. بلندترین نبکاى دنیا با ۱۵ متر
بلندی در روستاى کریم آباد شهداد وجود دارد. هرچه جلوتر مى رویم زمین از
پوشش گیاهى خالى تــر مى شود و تنها ۵ کیلومتر پس از ده سیف در ۳۰ کیلومترى
شهداد، پوشش گیاهى ناپدید مى شود و کویر تا آنجا که چشم کار مى کند آغوش
به رویمان مى گشاید.
کلوت ها که مانند یک شهر بزرگ از دور دیده
مى شوند گندم بریان در کیلومتر ۴۵ از راه ماشین رو جدا مى شود و از راه
قدیمى که کاروان هاى شتر تا دهه ۳۰ و برخى کامیون ها تا دهه ۷۰ از آن بهره
می بردند سراب در کویر موج مى زند و کلوت هاى کوچک و بزرگ قایق وار بر آن
شناورند. خدا در کویر بدون سفال و متال، رنگ و سنگ، شهرى آفریده که دیری از
دیدنش گیج مى شوى.
درازای سرزمینی که کلوت ها در آن جاى دارد ۱۴۵
کیلومتر و پهنای آن حدود ۸۵ کیلومتر است. شهرى بدون زندگی و با ۱۱ هزار
کیلومتر مربع گستردگی که از شهرهاى بزرگ جهان بزرگتر و زیباتر است. ۷۵
کیلومتر از شهداد و ۳۰ کیلومتر از راه ماشین رو شهداد به نهبندان دور است و
نمک هاى که مانند تخم مرغ هستند در اینجا دیده می شود
در این سرزمین از
این رو که نزدیک به رود شور است با پریدن آب، نمک برجاى مانده است و با
گذشت زمان، آب در ستون هاى پدید آمده بالا آمده و بر بلندای نمک افزوده شده
است و در پایان نمک به مانند تخم مرغ، گنبدهاى کوچکى ساخته است.
هزار
متر آن سوتر به رود شور با بستر سفید رنگ و پوشیده از نمک مى رسیم. گندم
بریان با لبه اى سیاه رنگ در سمت راست رود دیده مى شود. روی زمین از
سنگریزه هاى سیاه پوشیده شده است. سنگ هاى سیاه آتشفشانى زیبایى بسیاری به
آن داده اند. تپه گندم بریان با سنگ هاى آتشفشانى سیاهرنگ پوشیده شده است. سنگ ها هر یک به ریختی درآمده اند و فرسایش بادى در درازای سالیان دراز نگاره هاى زیبایى را از همنشینى سنگ و شن آفریده است.
چرا گندم بریان
مردمان
شهداد به تپه گندم بریان، ریگ سوخته هم مى گویند. چون پهنه ی تپه از
گدازه هاى سیاه رنگ پوشیده شده مردم در گذشته ریگ سوخته مى گفتند که هنوز
هم اینگونه است.
گفته مى شود کاروانى ناچار به ریختن بار گندم خود در
این سرزمین شده است. پس از چند روز که از شهداد شترهاى تازه نفس براى
جابجایی گندم و رفتن راه مى آورند می بینند گندم هایشان برشته، بو داده شده
یا بریان شده است و آن زمان به این تپه گندم بریان هم مى گویند.
دیدگاه زمین شناسان
سنگ هاى
تپه گندم بریان را گدازه هاى آتشفشانى است که در پیامد آتشفشان در پهنه
بسیاری پخش شده اند. این سنگ ها قلیایى (بازى) و آذرین بیرونى هستند