بچه هاسلام...چقدانتظاربده....تودلم یه جوریه همش میترسم....وقتی صدای زنگ تلفنو میشنوم قلبم فرومیریزه....

تازه ازخونه خاله ام اینااومدم....آخه میدونین داییم حالش بده.... بردنش بیمارستان....هنوز به هوش نیومده...رفته توکما

تواین لحظه های آخرماه رمضون براهمه دعاکنید

بچه ها حالم خیلی بده

آخی عزیزم....

انشاا... که حالشون خوب میشه خانمی

خوب نمیشه شیلان....دیگه بین مانیست...این چندروزم که نبودم درگیرمراسم بودیم....خیلی سخته

خدارحمتش کنه نازی جون........

بچه ها هرکی اومد واسه شادی روحش یه صلوات بفرسته

ممنون عزیزم...بیشترنگران بابابزرگی هستم همش گریه میکنه شبانمیخوابه...خودش قلبش درده دعا کنیدآروم بشه...به هرحال براش سخته پسربزرگش بوده...من میرم امشب خونشون دعای کمیل هست....

تنها کاری که از بازماندگان این دنیا بر میاد، دعا و طلب آمرزش برای اونوری هاست ...

کوتاهی نکنیم، نازی خانم تسلیت میگم، خدا رحمتش کنه ...

ایشالا اونور اینقدر جاش خوب باشه، که از خدا گلایه کنه چرا منو زودتر نیاوردی توی این دنیای زیبای خودت ...

خدا رحمتش کنه، طلب آمرزش دارم براشون از خدا......

خیلی دوست دارم تو این تاپیک چیزی بنویسم ولی گویا دیگه دل تنگی ندارم که چیزی بخواد بگه! 

خیلی دوست داشتم از همون اول مال خودم بود ...خودش انتخاب میکرد ...

کاش میشد زمان به عقب برگرده....کاش...

برگرده که چی بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا که همه از آرزوهاشون میگن ...

منم آرزوی قلبیمو اینجا میگم ...

خدا کنه امام زمانمون خیلی خیلی زود بیاد و دنیا رو پر از عدل و داد کنه ...

همه بگین ایشالااااااا ....

خیلی دلم روشنه امام زمانمون خیلی زود ظهور میکنه ...

آدمهای رنگ وا رنگ این شهر مرا از خود می‌رانند

من بی‌ رنگم... بی رنگ و بی نقاب... وانگار بی‌ رنگ بودن این‌جا جرم است

جرمی نابخشودنی که شهر، تو را مانند وصله‌ی ناجوری از خود پس می‌زند

آه ... اگر یک بسته مدادِ رنگی داشتم....!

دلم گرفته است

دلم به اندازه‌ي تمام آدم‌ها گرفته است

ساز زندگي كوك است، خورشيد آن بالاها مي‌رقصد، زمين بي وقفه مي‌چرخد و هنوز هم

روز،شب مي‌شود و شب، روز

هيچ چيز كم نيست، به جز

و نمي‌دانم «من» كجاي اين زندگي ايستاده‌ام

اين روزها، همه چيز اين دنيا برايم معماست

آن سوی دلتنگی ها. آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن

هاست.

دوست خوبم

دعامیکنم که هیچگاه چشمهای زیبای تورا

درانحصارقطره های اشک نبینم

دعامی کنم که لبانت رافقط درغنچه های لبخندببینم

دعامیکنم دستانت که وسعت آسمان وپاکی دریاوبوی بها راداردهمیشه ازحرارت عشق گرم باشد

من برایت دعامیکنم که گل های وجودنازنینت هیچگاه پژمرده نشوند

برای شاپرک های باغچه خانه ات دعامیکنم

که بالهایشان هرگز محتاج مرهم نباشند

من برای خورشیدآسمان زندگیت دعامیکنم که هیچگاه غروب نکند

تقدیم به سارای عزیزم مخصوصا

یادمان باشد که همه داشتن ها و نداشتن ها برای این است که ما خدا را دریابیم.....داشتن و نداشتنی وجود ندارد.... نه داشتن هست نه نداشتن.... همه چیز هست وقتی خدا هست...... اگر نبود کسی رو حس کنی خودت و خدایت را نشناختی...... همه هستن، تمام انسان های پاک هستن..... کی نیست؟؟؟

یک دفعه دلم گرفت....دل گرفتگی های من هم عالمی دارد...میان امروزوفرداهایم یکدفعه دلم میگیرد...پایان این قصه چه خواهدشدنمیدانم...ولی ای کاش میان ای همه دل گرفتگی و ماه گرفتگی وخورشیدگرفتگیمیان این همه حرفهای جدی باکمی مایه ی طنزآخرش یک لبخند زیباسهم ما باشد..................یک چیزسرجایش نیست

غصه میخوردم کفش ندارم یکیرو دیدم پا نداشت

از خداوند صبر برای شما و خانواده محترم خواهانم

امیدوارم که غم آخر زندگیتان باشد....

خواهر گلم شرمنده من الان پیامای قبلو خوندم خدا رحمتشون کنه.....

راستی کاش زمان حداقل واسه من به عقب برمیگشت تا اون جور که میخاستم واسش برنامه ریزی میکردم... بچه ها همگی واسم دعا کنید.مرسی ....داداش مجید راست میگه کاشکی امام زمان زودتر بیاد تا همه چیزو درست بشه ایشاا...